کد مطلب:330989 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:299

عواطف مذهبی جامعه ایرانی
عواطف مذهبی جامعه ایرانی

3. از معایب پیشنهادها و از مخالفت صریح آنها با قانون اساسی چشم می پوشیم.

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 19، ص: 47

هر چیز را اگر انكار كنیم، این قابل انكار نیست كه الآن هم نیرومندترین عاطفه ای كه بر روحیه ملت ایران حكومت می كند عاطفه مذهبی اسلامی است. بگذریم از عده بسیار معدودی كه قید همه چیز را زده اند و از هر بی بندوباری و هرج و مرج طرفداری می كنند، اكثریت قریب به اتفاق این مردم پابند مقررات مذهبی می باشند.

تحصیل و درس خواندگی برخلاف پیش بینی هایی كه از طرف عده ای می شد، نتوانست میان این ملت و اسلام جدایی بیندازد. برعكس، با اینكه تبلیغات مذهبی صحیح كم است و بعلاوه تبلیغات استعماری ضد مذهب زیاد است، درس خواندگان و تحصیل كردگان به نحو روزافزونی به سوی اسلام گرایش پیدا كرده اند.

اكنون می پرسم این قوانین با این زمینه روانی كه خواه ناخواه وجود دارد چگونه سازگار می شود؟ یعنی وقتی قانون عرف مطابقه با حكم صریح شرع اسلام نداشته باشد چگونه نتیجه ای گرفته می شود؟.

فرض كنید زنی در اثر اختلافها و عصبانیتها به محكمه رجوع كرد و علیرغم رضای شوهر حكم طلاقش صادر شد و سپس به عقد ازدواج مرد دیگری درآمد. این زن و شوهر جدید در عین اینكه خود را به حكم قانون عرف زن و شوهر می دانند، در عمق وجدان مذهبی خود، خود را اجنبی و بیگانه و آمیزش خود را نامشروع و فرزندان خود را زنازاده و خود را از نظر مذهبی مستحق اعدام می دانند.

در این حال فكر كنید چه وضع ناراحت كننده ای از نظر روانی برای آنها پیش خواهد آمد، دوستان و خویشاوندان مذهبی آنها با چه چشمی به آنها و فرزندان آنها نگاه خواهند كرد؟ ما كه نمی توانیم با تغییر و وضع قانون وجدان مذهبی مردم را تغییر بدهیم. متأسفانه یا خوشبختانه وجدان اكثریت قریب به اتفاق این مردم از عاطفه مذهبی فارغ نیست.

شما اگر متخصص حقوقی و روانی از خارج بیاورید و مشاوره كنید و بگویید ما چنین قوانینی می خواهیم وضع كنیم اما زمینه روانی اكثریت مردم ما این است و این، ببینید آیا در همچو زمینه ای نظر موافق خواهد داد؟ آیا نخواهد گفت این كار هزاران ناراحتیهای روحی و اجتماعی تولید می كند؟.

مقایسه این گونه قوانین با قوانین جزایی از لحاظ میزان آثار سوئی كه به بار می آورد بسیار غلط است. تفاوت میان آنها از زمین تا آسمان است. ضربه ای كه از ناحیه تغییر و تعطیل قوانین جزایی وارد می شود متوجه اجتماع است و فقط افراد

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 19، ص: 48

منحرف را جری می كند اما قوانین مربوط به روابط زوجین و اولاد، به زندگی خصوصی و فردی افراد مربوط است و مستقیماً با عاطفه مذهبی شخصی هر فرد در جنگ است. این گونه قوانین یا در اثر نفوذ مذهب و غلبه وجدان، بی اثر و بلاعمل می ماند و خواه ناخواه ناراحتیهایی كه این گونه قوانین ایجاد می كند موجب خواهد شد كه این قوانین رسماً لغو گردد و یا پس از كشمكش روانی جانكاهی نیروی مذهبی را تضعیف می كند.